چشمان افشین به یکباره؛ از این دنیا برید
وقتی قطره گریه اشک از چشم مادر چکید
دوپای بسته ، از روی صخره پرید
چکاوک بی صدا در خون خود دمید
چشمان مرد به یکباره؛ از این دنیا برید
وقتی نقاش نقش مرگو کشید
جلاد طناب دار کشید
دل من طعم تلخ درد چشید
باد سردی به صحرای خشک تنم وزید
می گن عشق درد داره؛ تا که هردم دارم جسمم پاره میشم از بار غم
چرا داستان من باز داره پایان تلخ، اگه دنیا جنگله من تو باتلاقشم
تا اینکه تورو می بینم مثل فرشتس اندامت؛ خروش آن مثل یه چشمس افکارت
از من دریغ نکن؛ نزار مریض منو، اینجا بمون و هیچ جای غریب نرو
***
بی تو تنها ام؛ با تو کل دنیا رو دارم، من شادم
وقتی هستی غم نیست؛ وقتی نیستی غمگینو، بد حالم
چرا رفتی نامرد، ما وقتی با هم بودیم
گفتم؛ تویی علاج مریضیم؛ تویی غذای روحم
***
به چشمای کشیدت نگاه کردم ، هرچی سخن رو زبونم بود از یادم رفت
آخه لامذهب بگو چی دارم کم؟ انجام دادم ، اومد هرچی از زبانم بر
ولی در هر حال ازم گذشتی، تو فکر کردی مایه اندوهم واست تخمیر شد
دلم صد سی شد ، اونم از اشک پیر شد، وقتی که از دست تو قلب شکستم تیر خورد
***
میگم عشق درد داره؛ واسه من؛ ولی دردشم شیرینه چون بد عاشقم
آره بغض دارم چون بدجوری محتاجتم، بیا بکش بیرون منو از مرداب غم
میگن احسنت داره؛ کار من،
دارم آب می شم ، ولی دارم احساس سرد
تویی کنارم ،
هستیم همراه هم؛ اگه تنهام بزاری من به مرگ حاضرم
***
بی تو تنها ام؛ با تو کل دنیا رو دارم، من شادم
وقتی هستی غم نیست؛ وقتی نیستی غمگینو، بد حالم
چرا رفتی نامرد، ما وقتی با هم بودیم
گفتم؛ تویی علاج مریضیم؛ تویی غذای روحم
***
بی تو تنها ام؛ با تو کل دنیا رو دارم، من شادم
وقتی هستی غم نیست؛ وقتی نیستی غمگینو، بد حالم
چرا رفتی نامرد، ما وقتی با هم بودیم
گفتم؛ تویی علاج مریضیم؛ تویی غذای روحم
دوپای بسته ، از روی صخره پرید
چکاوک بی صدا در خون خود دمید
چشمان مرد به یکباره؛ از این دنیا برید
وقتی نقاش نقش مرگو کشید
جلاد طناب دار کشید
دل من طعم تلخ درد چشید
باد سردی به صحرای خشک تنم وزید
می گن عشق درد داره؛ تا که هردم دارم جسمم پاره میشم از بار غم
چرا داستان من باز داره پایان تلخ، اگه دنیا جنگله من تو باتلاقشم
تا اینکه تورو می بینم مثل فرشتس اندامت؛ خروش آن مثل یه چشمس افکارت
از من دریغ نکن؛ نزار مریض منو، اینجا بمون و هیچ جای غریب نرو
***
بی تو تنها ام؛ با تو کل دنیا رو دارم، من شادم
وقتی هستی غم نیست؛ وقتی نیستی غمگینو، بد حالم
چرا رفتی نامرد، ما وقتی با هم بودیم
گفتم؛ تویی علاج مریضیم؛ تویی غذای روحم
***
به چشمای کشیدت نگاه کردم ، هرچی سخن رو زبونم بود از یادم رفت
آخه لامذهب بگو چی دارم کم؟ انجام دادم ، اومد هرچی از زبانم بر
ولی در هر حال ازم گذشتی، تو فکر کردی مایه اندوهم واست تخمیر شد
دلم صد سی شد ، اونم از اشک پیر شد، وقتی که از دست تو قلب شکستم تیر خورد
***
میگم عشق درد داره؛ واسه من؛ ولی دردشم شیرینه چون بد عاشقم
آره بغض دارم چون بدجوری محتاجتم، بیا بکش بیرون منو از مرداب غم
میگن احسنت داره؛ کار من،
دارم آب می شم ، ولی دارم احساس سرد
تویی کنارم ،
هستیم همراه هم؛ اگه تنهام بزاری من به مرگ حاضرم
***
بی تو تنها ام؛ با تو کل دنیا رو دارم، من شادم
وقتی هستی غم نیست؛ وقتی نیستی غمگینو، بد حالم
چرا رفتی نامرد، ما وقتی با هم بودیم
گفتم؛ تویی علاج مریضیم؛ تویی غذای روحم
***
بی تو تنها ام؛ با تو کل دنیا رو دارم، من شادم
وقتی هستی غم نیست؛ وقتی نیستی غمگینو، بد حالم
چرا رفتی نامرد، ما وقتی با هم بودیم
گفتم؛ تویی علاج مریضیم؛ تویی غذای روحم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home